چرا این همه اطلاعات داریم ولی عمل نمیکنیم!!
مغز ما چطور یاد میگیرد
حتماً بارها شنیدهاید که «مغز انسان پیچیدهترین پدیده در کل عالم هستی است.»
اما آیا واقعاً میتوانید درک کنید که مغز ما تا چه اندازه پیچیده است؟ در این چیز یک کیلو و نیمی چه اتفاقاتی میافتد که آن را تا این اندازه پیچیده و شگفت انگیز میکند؟ چه اتفاقی میافتد وقتی بویی را حس میکنیم، ناگهان به چندین سال قبل سفر میکنیم؟ شده آهنگی را گوش کنید و ناگهان به خاطرههایتان سفر کنید؟
این همه بو، مزه، صدا، خاطره، آموزش و یادگیری در کجای مغز ما ذخیره میشود؟
ما چطور به صورت آنی تصمیم میگیریم چیزی بنویسیم یا کاری انجام دهیم؟ چطور مغز ما این همه سریع است؟ ما قطعاً خیلی خوش شانسیم که پیچیدهترین پدیده عالم هستی را هر روز با خود این طرف و آن طرف میبریم و در سرمان این همه اتفاقات عجیب و غریب میافتد. با هم سفری به درون مغز داشته باشیم و کمی پرده از عجایب آن برداریم.
یادگیری مطالب با ایده آموزش آن به دیگران (مثل آموزش تندخوانی) می تواند به طور ناخوداگاه ما را به استفاده از روش های تازه یادگیری و طراحی آموزشی دقیق تر، سوق دهد. مثلاً باعث می شود روی مهمترین بخش های مطالب، ارتباط بین مفاهیم مختلف و طبقه بندی دقیق مطالب در ذهنمان تمرکز کنیم.
واقعیت دارد؟
در یک دفترچه، درباره چیز هایی که یاد می گیرید بنویسید. مفاهیمی که آموخته اید را طوری توضیح دهید که گویی قرار است درسی برای دیگران باشند. بعد تاثیر این کار را خودتان خواهید دید.
فرصت را از دست ندهید!
تقویت حافظه و هوش نیاز به تمرین و استمرار دارد اما کار خیلی سختی نیست. مغز ما یادگیری را دوست دارد. مغز ما از ورزش کردن لذت می برد.
پس سعی کنید مطالعه با روش درست را اموزش ببینید و هر روز مطالعه کنید
ارتباطات درون مغز ما چگونه است؟
ابتدا کمی در مورد تعداد ارتباطاتی که بین اجزای مختلف مغز برقرار میشود، بدانیم. در مغز انسان حدود 100 میلیارد نورون یا یاخته عصبی وجود دارد.
این عدد به قدری بزرگ است که برای شمارش آن چیزی حدود 3 هزار سال زمان لازم داریم. هرکدام از این صد میلیارد نورون، با حدود 10 هزار نورون دیگر، ارتباط برقرار میکند. اگر این اعداد را در هم ضرب کنیم، حقیقتاً از شگفتی آن مغزمان سوت خواهد کشید!
مثلاً وقتی تصمیم میگیرید، حرفی بزنید، در مغز کلی اتفاقات میافتد تا تصمیم شما به عمل تبدیل شود.
یادگیری ما چطور اتفاق میافتد؟
همانطور که گفتیم، همه چیز از ارتباط بین نورونهای مغز انسان آغاز میشود. در فرایند یادگیری، مسیرهای عصبی نقش بسیار پر رنگی دارد.
در مراحل اولیه یادگیری یک چیز جدید، چون مسیر عصبی آن شکل نگرفته است، یادگیری دشوار است؛ اما هرچه زمان بگذرد و تمرین بیشتری صورت گیرد، مسیر عصبی مستحکمتر شده و یادگیری آسانتر میشود.
ما انسانها قادریم هر چیزی را یاد بگیریم. اگر فکر میکنیم چیزی را یاد نمیگیریم، تنها به این دلیل است که مسیر عصبی آن ساخته نشده است.
مسیر عصبی ریشه در ژنتیک هم دارد. مثلاً کسی که پدر و مادرش موسیقیدان هستند و از کودکی با صدای ساز بزرگ شده است، طبیعتاً احتمال بیشتری وجود دارد که در زمینه موسیقی زودتر «یاد بگیرد»؛ اما این که بعضی افراد «توانایی یادگیری نداشته باشند» جملهای غلط است.
در یک جمعبندی باید بگوییم: «هرکسی، هر چیزی دلش بخواهد میتواند یاد بگیرد. کافی است مسیر عصبی آن را درست کند و آن را با تمرین و تکرار، مستحکمتر کند.» این موضوع را میتوانیم مثل یک کوهنورد که از یک شکاف کوه به شکاف دیگر میخواهد برود، در نظر بگیریم.
هیچ مسیری بین این دو شکاف وجود ندارد؛ اما این کوهنورد، شروع به ساخت یک مسیر میکند. ابتدا تنها با یک طناب به آن طرف میرود. کمکم چندین طناب دیگر را به هم وصل کرده و تختههایی در بین آن قرار میدهد و به تدریج یک «پل» میسازد. این همان مسیر عصبی است که در مغز ساخته میشود.
طبیعتاً گذر از یک طناب برای رفتن به آن شکاف، کار سختی است و احتمال سقوط (در مغز احتمال فراموشی) زیاد است؛ اما با مستحکمتر شدن این مسیر، احتمال یادگیری هم به شدت زیاد میشود.
بنابراین با گسترده شدن و مستحکم شدن مسیرهای عصبی، یادگیری هم اتفاق میافتد.
ممکن است ساخت مسیر عصبی برای یک موضوع سختتر و برای موضوعی دیگر راحتتر باشد. این بستگی به پیچیدگیهای موضوعی دارد که قصد یادگیریاش را داریم. مثلاً کار سادهای مثل نوشیدن آب، نیاز به یک مسیر عصبی ساده دارد؛ اما کار پیچیدهای مثل نوشتن، نیاز به ساخت یک مسیر محکم و طولانی دارد و زمان بر است.
در یک جمعبندی میتوانیم بگوییم مغز ما آنقدر پیچیده است که هرگز نمیتوانیم پیچیدگیهایش را درک کنیم. تنها میتوانیم با شناخت بهتر، از آن بهتر استفاده کنیم. اگر ظرفیتهای پنهان مغزمان را بدانیم، به جای کارهای بیهوده و غیرقابل استفاده، میتوانیم زندگی کارآمدتر و بهینهتری داشته باشیم.
دیدگاهتان را بنویسید